بیشتر دختران و زنان جوان این جوامع یعنی جوامع اروپائی و غرب زده ایرانی مصرف الکل و سیگار را سمبول آزادی و تساوی حقوق خود تلقی می کنند حتی اغلب پزشکان به اصطلاح تمدن ما که نباید نام مسلمان بر آنها گذارد بدون مشروب به صرف غذا نپرداخته و در مجالسی که میگساری برقرار نباشد شرکت نمی کنند.
مقدمه :
گرد سپید سیه روزی و یا بلای خانمانسوز قرن ما . هروئین یا غبار تیره بختی در میان محصلین دانشگاهها و مدارس غرب روز به روز توسعه یافته و نسل آینده را به تباهی می کشاند .
جنایتهای تکان دهنده سردرگمی ، عصیان ، ولگردی ، سرقتها ، عدم حس وظایف اجتماعی و ملی و سرپیچی از مقررات و قوانین و بالاخره خودفروشی در بین جوانان عواملی هستند که اکثراً از این منبع خطرناک سرچشمه گرفته و به ثمر می رسند .

اعتیاد به مواد مخدر جهان را دچار بحرانی عجیب نمود و مسئولین امور را غافلگیر و با سرعتی عجیب رو به فزونی است.با تمام کوششها و مجاهدات سازمان بهداشت جهانی و انجمن تحقیقات و مطالعات مواد مخدر ایالات متحده هنوز راهی قطعی برای پیشگیری و درمان آن نتوانسته اند بیابند.معتادان در آمریکا و سایر معتادان در شهرهای بزرگ جهان یک مسئله اجتماعی بوجود آورده اند ، اجتماع جهانی و اجتماعات شهرهای بزرگ با یک مسئله دشواری روبرو شده اند که براستی نمی دانند در برابر آن چه کنند .

بشری که با سرعتی عجیب و تکنیک پیشرفته برای کشف عجایب جهان آفرینش قلب فضای لاینتهایی را می شکافد قادر نیست مشکل شهرهای بزرگ جهان از جمله شهر نیویورک را که معتادان به مواد مخدر بوجود آورده اند حل کند .

مشکل این شهر مشکل آینده ما خواهد بود . در حدود 6-5 سال پیش شهر آسمانخراشها شهری افسونگر و راحت بود ، اما ناگهان غیر قابل زندگی شده است..شهر ، یک جا بیمار است و جنایت و خشونت و تجاوز در آن موج می زند و اوج می گیرد .

چهره ها تیرگی می پذیرد و هر چه بیشتر در هم فرو می روند . خیابانها آلوده و پلیدند و هوا پر از کثافت و آلودگی است . جنایت در نهایت گسترش است . جنایت در نیویورک امروز جزء لاینفک و درآمده و آن حمله به افراد است که معمولاً در اوائل شب بوقوع می پیوندد . قربانیان این حمله ها معمولاً زنان و مردان مسن و تنها هستند اما اگر کارد به استخوان برسد به هر کسی حمله می کنند ، زیرا کمبود یا فقدان پول برای تهیه مواد مخدر معتادان را وادار به انجام هر کاری می کند . همه مسائل فوق مرا واداشت تا موضوع پایان نامه تحصیلات پزشکی خود را که مربوط به نابودی نسل کنونی است انتخاب نمایم . زیرا در طی اقامتم در بیمارستان شماره 2 اهواز با بیش از 15 معتاد به هروئین روبرو شده و به مسائل معتادین آشنا شدم که در صفحات آخر از نظرتان می گذرد. بهرحال اگر مقامات مملکتی و فرهنگی ما به این مسئله مهم توجهی نداشته باشند نا امنی و تباهی نیویورک دامنگیر ما نیز خواهد شد و زندگی ما را به مراتب بدتر از زندگی معتادان خواهد نمود و جنایت وحشتناکی شهرهای بزرگ ما را فرا خواهد گرفت . بدبختانه این تحفه غرب بدست جوانان لاابالی ما رسیده است و با سرعت در حال گسترش است .
عوامل مهمی که در ایجاد اعتیاد نقش عمده ای دارند عبارتند از :
1-در اثر بیماریهای مزمن
2-در اثر عوامل اجتماعی
3-در اثر عوامل فردی
1-بیماریهای مزمن

در بیماریهای مزمن دردناک بعلت مصرف طولانی داروهای مسکن که اثر تخدیری داشته باشند بیماران دچار اعتیاد مدیکال خواهند شد . و همچنین در بیماریهائی نظیر ترومبوآنژئیت ابلیترانت و آرتریت روماتوئید و آسم که بیماریهای مزمنی هستند در نتیجه درمان طولانی ممکن است اعتیاد بوجود بیاید .

2-عوامل اجتماعی :

عادات و رسوم ، آب و هوا ، رشد فرهنگی و اقتصادی ملتها و اجتماعات مختلف هر یک در این امر نقشی بعهده دارند . در سالهای گذشته استعمال تریاک در ایران و بسیاری از کشورهای خاورمیانه شیوع فراوان داشت بطوریکه به جرأت می توان گفت همه افراد نسل ها اگر فرد تریاکی در خانواده و فامیل خود نداشته لااقل بارها شاهد کشیدن تریاک بوده اند برعکس دین مبین اسلام نوشیدن هر نوع مشروبات الکلی و مواد تخدیری را حرام دانسته و روی این اصل هنوز در بعضی از ممالک اسلامی خرید و فروش و استعمال مشروبات الکلی غیر قانونی است.

مقایسه ای در این زمینه با اجتماعات آمریکائی و اروپائی و غرب زده ایرانی درک مسئله را آسانتر می نماید اینگونه جوامع نوشیدن الکل و کشیدن سیگار را نه تنها منع نمی کنند بلکه با تبلیغات وسیع مردم را به مصرف این مواد تشویق می کنند.پسران جوان کشیدن سیگار را علامت بالغ شدن و مرد بودن دانسته و با عجله در سنین جوانی خود را به آن عادت می دهند .

بیشتر دختران و زنان جوان این جوامع یعنی جوامع اروپائی و غرب زده ایرانی مصرف الکل و سیگار را سمبول آزادی و تساوی حقوق خود تلقی می کنند حتی اغلب پزشکان به اصطلاح تمدن ما که نباید نام مسلمان بر آنها گذارد بدون مشروب به صرف غذا نپرداخته و در مجالسی که میگساری برقرار نباشد شرکت نمی کنند.وابستگی از طرفی ممکن است بر اثر شرایط سخت اجتماعی بوجود بیاید . فقر و محرومیت های اجتماعی ، خستگی فراوان جسمی در اثر کار طاقت فرسا .

نارضائیهای خانوادگی و شغلی و بالاخره زندگی ماشینی قرن ما که مولد اضطراب می باشند همه و همه زمینه مناسبی برای روئیدن دانه اعتیاد است.کشاورزان بولیوی برگهای کوکا را برای جلوگیری از احساس گرسنگی و برای ازدیاد مقاومت در مقابل کار طاقت فرسای جسمی مصرف می کنند . همچنین در اغلب کشورهای شرقی از جمله ایران ، هندوستان و پاکستان و افغانستان تریاک را بعنوان داروی همه دردها مصرف می شد بنابراین انگیزه اصلی آن مصرف پزشکی بوده است .
3-عوامل فردی :
افرادیکه مبتلا به بیماریهای دردناک مزمن هستند وسیله پزشکان مواد مخدری نظیر مرفین دریافت می دارند . اما این موقعیت بخصوص نمی تواند بیش از یک عامل محرک یا یک سبب آشکار سازنده در تکوین اعتیاد نقشی داشته باشد ، اگرچه در حقیقت زیربنای اعتیاد را یک زمینه عصبی پنهانی تشکیل داده است و واگذاری خویش به یک سم مهلک عموماً دراثر یک رفتار کژخویانه صورت می گیرد .

اگر بخواهیم چهره یک معتاد را توصیف کنیم باید حتماً نوع اعتیادی را که به آن دچار است مطالعه نمائیم در هر مورد تشخیص اعتیاد ، بیمار باید توسط روانپزشک معاینه شده در صورت وجود اختلالات شخصیتی و یا هر نوع بیماری روانی دیگر تحت درمان قرار گیرد.بطور مسلم اختلالات روانی یکی از عوامل اعتیاد به مرفین و مشابهین آن بوده و در هر مورد باید در نظر گرفته شود در حقیقت آنچه که فرد را وادار به تکرار سوء استعمال مواد می نماید در روان اوست در بررسیهای مختلف در حدود 50 درصد معتادین حتی قبل از شروع به استعمال مبتلا به اختلالات روانی و شخصیتی بوده اند بنابراین اعتیاد پاسخی است به رفتار کژخویانه و یا بمنظور تقلیل اضطراب و نگرانی هاست بهرحال اساس و ریشه این احتیاج را باید در اختلال عمیق عاطفی ناشی از کژخوئی دانست از اختلالات روانی که بگذریم عوامل فردی اعتیاد را باید در ضعف اراده و قابلیت تحمل و میل به فرار از حقایق تلخ و مصائب و گرفتاریهای زندگی دانست و بالاخره گاهی جستجوی لذت ، جستجوی تجربیات جدید روحی در اشخاص کاملاً عادی محرک سوء استعمال مواد می باشد .
جنگ و هروئین :
آیا جنگ باعث اعتیاد 3/1 سربازان آمریکائی مقیم ویتنام شده است یا بی ارادگی و سست عنصری و فساد اخلاقی جامعه آمریکا است که باعث اعتیادشان به مواد مخدر شده و آنها را به خاک سیاه نشانده و پزشکان نظامی را وادار نموده تا بیان نمایند که تنها چاره درمان معتادین خروج هرچه زودتر سربازان از ویتنام است.

با کمی تعمق درمی یابیم که جنگ و ترس از مرگ عامل مساعد کننده اعتیاد برای گروهی سست عنصر و بی هدف است ولی برای گروهی رزمنده ویتنامی که از ابتدای تولد غرش هواپیماها و توپهای غول پیکر به گوششان طنین می افکند ترس و وحشت مفهومی نداشته و نیاز برای فراموشی لحظه ها که در پناه هروئین بدست می آید ندارند ولی سربازان آمریکائی به گفته خودشان از ترس جنگ و مرگ به هروئین پناه می برند تا فراموش کنند که در ویتنامند . سرباز ویتنامی با وجودی که میداند می میرد در پناه ایمان و معتقدات و ایده ئولوژیهای خود جان بر کف گلوله را با آغوش باز می پذیرد ولی دشمن که به جبر و فشار و تبعیض و افکار مشوش با اضطراب و ترس در پناه شیطان سفید به میدان نبرد می رود .

روی این اصل است که تنها قدرت نظامی جهان در مقابل اراده و تصمیم ملت قهرمان به زانو درآمده است و معتقد به این اصل می شویم که ایمان به مبانی و معتقدات ملی و مذهبی و ایده ئولوژی پناهی است مقاوم برای تشویش و ترس و نگرانی و مستحکم کننده ، اراده و تصمیم . (داروهائیکه وابستگی روانی و جسمانی می دهند .) در این مبحث از اثرات داروهائیکه وابستگی روانی و جسمی ایجاد می کنند بحث می شود

.خلاصه کلام :
گفتیم که عوامل مساعد کننده اعتیاد به مواد مخدر را باید در فرد و اجتماع جستجو نمود و معتقد به این اصل شدیم که حدود 40% افرادیکه معتاد هستند قبل از اعتیاد زمینه بیماری روانی داشتند و یا افرادی بی اراده و بی تصمیم و نگران و مضطرب اند و نگرانی و اضطرابشان بعلت نداشتن ایمان به اصول و مبانی معنوی و پایبند نبودن به ایدئولوژی ثابت است .

و این بی ثباتی عقیده آنها را هر روز به یکسو می کشاند و ناچاراً برای کاهش تشویش و اضطراب به مواد مخدر روی آورده تا لااقل دمی از افکار مشوش آسوده شوند و این نگرانی بدان حد است که حتی الکل قادر به تسکین آن نبوده و بالاجبار به مواد قویتر مانند هروئین روی آوردند و ندانسته به گرداب وحشتناک هروئین افتاده و هر چه کوشش می کند و یا کوششی برای نجاتشان شده و می شود بی نتیجه است و …سرانجام گرداب هروئین آنها را در خود گرفته چون مومی مطیع و انسانی بی روح و همانند کشتی شکسته ای بی ناخدا در خود فرو برده و نیست و نابودشان می کند .

متأسفانه جوانان ما نیز بعلت ناآگاهی به حقایق مترقی اسلام که سعادت جهان بشری با بکار گرفتن قوانین مستدل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اش تضمین شدنی است پشت پا زده و دچار وضعی ناآرام و برای آرامش خود به مشروبات الکلی پناه برده اند و همانند بتی گرانقدر از آن نام برده زیرا بنیازهایشان در عالم خیال و مستی پاسخ می دهد و وسیله ای است برایشان برای فرار از حقایق و مشکلات زندگی ، در حالیکه روانشناس مشهور دیل کارنگی عقیده دارد که نیایش و داشتن یک ایمان محکم مذهبی تشویش و نگرانی و ترس و هیجان را بدون پناه بردن به مواد مخدر برطرف خواهد نمود .

و اکنون باید راهی برای نجات معتادان و نابودی اعتیاد در جهان بیابیم .مبارزه کنندگان با قاچاق مواد مخدر اعتراف می کنند که فقط موفق می شوند 10درصد مواد مخدری را که مورد استعمال معتادان قرار می گیرد کشف کنند و نتیجه می گیریم که راه مبارزه غلط است و باید کانون اولیه را از میان برداریم و برای همین امر اخیراً نمایندگان 31 کشور جهان در سازمان ملل متحد گرد هم آمده و برای منع کشت خشخاش به گفتگو پرداخته اند ..تصور غلط به خود راه دهیم و بگوئیم که لااقل این قطعنامه سازمان ملل متحد بطور کامل اجرا خواهد شد . ولی میدانیم که تمام مواردیکه بعنوان مواد مخدر از آنها نام برده ایم موادی مفید و دارای اثرات درمانی غیر قابل انکار هستند و اجازه نداریم که از ساخت و تهیه آنها جلوگیری کنیم .

راه چاره چیست ؟
باید جهانی بسازیم که مردمش در امن و امان و از آزادی فکر و عقیده برخوردار و از محرومیتهای زندگی و تبعیض و اضطراب و نگرانی به دور باشند و تمام اقوام و نژادها در زیر لوای عدالت و انسانیت زندگی ای شرافتمند داشته و در یک چنین صورتی است که آدم خاکی نیاز به فراموشی لحظه ها با مواد مخدر با وجود دسترسی پیدا نمی نماید .و در چنین جهانی است که توده مردم نه تنها به این مشکلات بلکه مشکلات بغرنج دیگر جهان را از بین خواهند برد و به عقیده ام تنها قوانین مستدل و مترقی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و قضائی اسلام است که می تواند تمام ملت ها را از هر نژاد و قومی در زیر لوای خود گرد آورده و عدالت و انسانیت را در میانشان برقرار و به آرمانهای انسانی اشان پاسخ دهد والا با وضع موجود زوال و نابودی جوامع بشری حتمی است و فجیع ترین زندگی در انتظارشان خواهد بود .