طبقه دهم زوجي رو ديدم وحشيانه همديگر را ميزدند

طبقه نهم پيتر رو ديدم که مثل هميشه تنها بود و گريه مي کرد

طبقه هشتم دختري رو ديدم که نامزدش با بهترين دوستش هم خواب شده بود

طبقه هفتم دختري رو ديدم که قرص هاي ضد افسردگي روزانه اش رو مي خورد

طبقه ششم شخص بيکار رو ديديم که هفت تا روزنامه خريده بود و نا اميدانه دنبال کار مي گشت

طبقه پنجم آقاي وانگ رو ديدم که داشت لباش خانومش رو مي پوشيد

طبقه چهارم رز رو ديديم که مثل هميشه با دوست پسرش جر و بحث مي کرد

طبقه سوم مرد پيري رو ديدم که اميدوارانه منتظر بود تا کسي زنگ خونه اش رو بزنه و به ديدنش بياد

طبقه دوم ماري همچنان غصه شوهر گم شده اش رو که از يک سال و نيم پيش نا پديد شده بود را مي خورد

قبل از اينکه خودم رو از ساختمان پرتاب کنم فکر مي کردم من بد شانس ترين فرد دنيا هستم

الان مي دونم که هر کسي مشکلات و نگراني هاي خودش رو داره بعد از اينکه تمام اينها رو ديدم به اين موضوع فکر کردم که من اونقدر ها هم بد بخت نبودم
همه اون آدم هايي که ديديم الان دارند به من نگاه مي کنند

و حتما پيش خودشون فکر مي کنند که اونقدر ها هم بدبخت نيستنند

Align Center

خيلي مهمه که آدم خوشبخت باشه ولي مهم تر از همه اينه که نااميد نشه….